@maaaaryaaamiiii خلاصه... داستان از اونجا شروع شد که مادر بنده مبلای خونه رو میخواست عوض کنه😀 داشت همرو رد میکرد بره😆 این یکی رو نذاشتم بده 😂 خلاصه افتادم به جونش رنگ کردم و باخورده پارچه نوش کردم😆😆✌ الان واسه خودش یه جای خوب داره😆😊😊✋ تابلو ها نیز اثر بندس😀

image

۶ سال پیش عروسی
۳,۰۳۷ نفر پسندیده است